جدول جو
جدول جو

معنی خر بنده - جستجوی لغت در جدول جو

خر بنده
نگاهبانی خر مهتر الاغ، آنکه الاغ را کرایه دهد، جمع خربندگان
تصویری از خر بنده
تصویر خر بنده
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از خربنده
تصویر خربنده
کسی که خر کرایه می داد، نگهبان خر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خربنده
تصویر خربنده
((خَ بَ دِ))
نگاهبان خر، خرکچی، کسی که خر را کرایه دهد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خدابنده
تصویر خدابنده
(پسرانه)
بنده خداوند، لقب سلطان محمد اولجایتو پادشاه مغول
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از خر بندگی
تصویر خر بندگی
شغل و عمل خر بنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خره بندی
تصویر خره بندی
تعیین خره تعیین گردش یا مدار آب (آبیاری)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خرامنده
تصویر خرامنده
آنکه با ناز و تکبر راه رود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خراشنده
تصویر خراشنده
خراش دهنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ترابنده
تصویر ترابنده
ترواش کننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پر گنده
تصویر پر گنده
پراگنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پر کنده
تصویر پر کنده
درمانده و عاجز، متفرق: (از آن قصاید پر کنده دفتری کردم) (ازرقی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سر برنده
تصویر سر برنده
آنکه سر کسان را میبرد جلاد دژخیم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غرنبنده
تصویر غرنبنده
کسی یا چیزی که صدای مهیب درآورد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خرامنده
تصویر خرامنده
ویژگی کسی که با ناز و وقار و به زیبایی راه می رود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فریبنده
تصویر فریبنده
فریب دهنده، آنچه یا آنکه دیگری را فریب داده و گول می زند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از غرنبنده
تصویر غرنبنده
کسی یا چیزی که بغرنبد بانگ مهیب کننده
فرهنگ لغت هوشیار
فریب دهنده، دلفریب: تاکسوتی زیبنده از دست باف قریحه خویش دروپوشم و حیلتی فریبنده از صنعت صیاغت خاطر خود برو بندم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از من بنده
تصویر من بنده
شاعر و نویسنده از خود بدین کلمه تعبیر آورد برای تواضع: (منت خدای را که ز فر خدایگان من بنده بی گنه نشدم کشته رایگان) (معزی. 575)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خرامنده
تصویر خرامنده
((خُ مَ دِ))
آن که با ناز و تکبر راه رود
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خراشنده
تصویر خراشنده
((خَ شَ دِ))
خراش دهنده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فریبنده
تصویر فریبنده
((فِ یا فَ بَ دِ))
فریب دهنده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فریبنده
تصویر فریبنده
Dashing, Insidious, Roguish, Seductive, Seductively, Tantalizingly
دیکشنری فارسی به انگلیسی
deslumbrante, insidioso, travesso, sedutor, de forma sedutora, de maneira tentadora
دیکشنری فارسی به پرتغالی
ослепительный , коварный , хитроумный , соблазнительный , соблазнительно , маняще
دیکشنری فارسی به روسی
atemberaubend, heimtückisch, schurkisch, verführerisch
دیکشنری فارسی به آلمانی
oszałamiający, podstępny, przebiegły, kuszący, uwodzicielsko, kusząco
دیکشنری فارسی به لهستانی
сліпучий , підступний , хитрий , спокусливий , спокусливо
دیکشنری فارسی به اوکراینی
deslumbrante, insidioso, travieso, seductor, seductoramente, de manera tentadora
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
éblouissant, insidieux, espiègle, séduisant, de manière séduisante, de manière tentante
دیکشنری فارسی به فرانسوی
abbagliante, insidioso, astuto, seducente, seduttivamente, in modo tentatore
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
oogverblindend, verraderlijk, sluw, verleidelijk, verleidelijke, op een verleidelijke manier
دیکشنری فارسی به هلندی
चमकदार , कपटी , चालाक , आकर्षक , मोहक रूप से , ललचाने वाले रूप में
دیکشنری فارسی به هندی
mempesona, licik, menggoda, secara menggoda
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
مبهرٌ , خفيٌّ , خادعٌ , جذّابٌ , فتّانًا , بطريقةٍ مغريةٍ
دیکشنری فارسی به عربی
눈부신 , 교활한 , 교활한 , 유혹적인 , 유혹적으로 , 유혹적으로
دیکشنری فارسی به کره ای